دکتر ایچیا جوشی، اهل کشور نپال و به عنوان چشمپزشک جوان و جراح آب مروارید در شهر "داران" این کشور زندگی و خدمت میکند.
آنچه در پی میخوانید یک روز از زندگی اوست که به قلم خودش در وبسایت انجمن چشمپزشکی آمریکا منتشر شده است.
*
من در شهر داران کشور نپال، شهری گرم و پرانرژی در شرق این کشور زندگی و فعالیت میکنم. اینجا برای من هر روز با هدفی مقدس شروع میشود و با قدردانی به پایان میرسد. این ریتمی است که زندگی، کار و باور من را تعریف میکند که حتی در گوشه کوچکی از جهان، میتوانیم موجهایی ایجاد کنیم که بسیار فراتر میروند.
من بنیانگذار و مدیر پزشکی مرکز مراقبت از چشم سوریا، مهدکودک فیکو و مرکز ویترو-رتینا، اولین و تنها مرکز چند تخصصی چشم در این شهر هستم. اکنون در چهارمین سال فعالیت خود، این مرکز برایم ترکیبی از شور و اشتیاق و هدف بوده است، رویایی که من مانند فرزند خودم آن را پرورش دادهام. تماشای تبدیل شدن این مرکز به یک موسسه معتبر که مراقبتهای چشمی با کیفیت و مقرون به صرفه را به مردم "داران" و فراتر از آن ارائه میدهد، بسیار برایم لذتبخش است.
ساعت ۷ صبح
صبحهای من ساعت ۷ صبح با پیادهروی در تپهای نزدیک خانهام شروع میشود و پس از آن دقایقی در باغچه تراسم وقت میگذرانم، لحظاتی که قبل از شروع مسئولیتهای روزانهام مرا به آرامش میرساند.
مراقبت از چشم در منطقه من، دقت بالینی را با ارتباط عمیق انسانی ترکیب میکند. بسیاری از بیمارانم از روستاهای دورافتاده مسیری طولانی طی میکنند و امید و اعتمادی را که رویای من بوده است، با خود میآورند ودر جان من میریزند.
ساعت ۹ صبح
کلینیک من از ساعت ۹ صبح شروع به کار میکند. صبحها با مشاوره بیماران سالمند مبتلا به آب مروارید یا بیماری شبکیه، جوانان مبتلا به مشکلات انکساری یا آلرژیک، همراه با اقدامات تشخیصی و درمانی مانند OCT و لیزر شبکیه سپری میشود و به طور متوسط، تا اوایل بعد از ظهر حدود ۳۵ بیمار سرپایی را ویزیت میکنم.
حوالی ظهر
حدود ظهر بعد از صرف یک ناهار مختصر به اتاق عمل میروم، جایی که جراحیهای فیکو و ویترو-رتینال تا عصر ادامه دارد. جراحی برای من، ترکیبی از تمرکز و همدلی است. من همیشه با بیماران بعد از عمل و خانوادههایشان وقت میگذرانم تا مطمئن شوم که قبل از ترخیص از مراقبت من، از روند کار مطلع و مطمئن هستند.
هنگام عصر
قبل از پایان کار، یک جلسه کوتاه تیمی برگزار میکنم ؛ جلسه پنج دقیقهای برای تأمل در مورد کار روزانه، شناسایی چالشها و شادمانی از پیروزیهای کوچک. این روال، تیم ما را منسجم و باانگیزه نگه میدارد.
من عصرها در اختیار خانوادهام هستم، بخشی از روز که واقعاً برایم عزیز است. در حالی که حرفهام به من هدف میدهد، خانوادهام به آن هدف معنا میبخشند. آنها آرامش و تعادل را به ارمغان میآورند و به من یادآوری میکنند که چرا این مسیر را انتخاب کردهام.
امسال افتخار سفر به ایالات متحده از طریق برنامه روتاری آکادمی و شرکت در AAO 2025 در اورلاندو، فلوریدا را داشتم.
این سفر هم از نظر حرفهای تقویتکننده و هم از نظر شخصی برایم متحولکننده بود. در جلسات علمی، آخرین پیشرفتها در فناوری جراحی، استانداردهای جهانی در حال تحول و پروتکلهای درمانی نوآورانه به نمایش گذاشته شد و آنچه بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، فراتر از علم بود و آن روحیه همکاری و دوستی بود که برنامه روتاری آکادمی را تعریف میکرد.
گروه ما شامل هفت چشمپزشک جوان از کشورهای مختلف بود که هر کدام داستانها، چالشها و امیدهای منحصر به فردی برای آینده مراقبت از چشم در مناطق خود داشتند. در این برنامه علمی ما سفرها و چالشهای خود را در زمینه طبابت در مناطقی با منابع محدود ارائه دادیم. از طریق این تبادل نظرها، متوجه شدم که علیرغم جغرافیای متفاوت، انگیزههای ما به طرز چشمگیری مشابه است؛ یک باور مشترک مبنی بر اینکه بازیابی بینایی به معنای بازیابی عزت و استقلال است.
گفتگوهای هنگام نوشیدن قهوه، دیدگاههای مشترک و لحظات تفکر، ما را فراتر از مرزها به هم متصل میکرد. این دوستیهای جدید، پلهایی بین قارهها شدند و به من یادآوری کردند که چشمپزشکی صرفاً یک حرفه نیست - بلکه یک جامعه جهانی است که ریشه در شفقت، احترام و هدف دارد.
راه پیش رو
پس از این سفر با عزم راسختر و انگیزه بیشتری به "داران" بازگشتم، در حالی که در این سفر الهام گرفتم از طریق کارم میتواتم تأثیر عمیقتری بگذارم.
دیدگاهی که من به دست آوردهام هم فنی و هم شخصی است و اکنون چشمانداز من را برای مرکز مراقبت از چشم سوریا شکل خواهد داد. هدف من تقویت همکاریها بین نپال و شبکههای جهانی چشمپزشکی و ایجاد مسیرهایی برای یادگیری مشترک، تحقیق و نوآوری است.
دنیای چشم پزشکی وسیع وگسترده است، اما قلبهای ما به واسطه انسانیت و کاری که انجام میدهیم، به هم نزدیک است.
من در این نوشتار شما را در جریان یک روز کاری و یک سفر علمی خود گذاشتم و باید بگویم روز من اینگونه به پایان میرسد و خود را برای فردایی دیگر آماده میکنم؛ پرانرژیتر، باانگیزهتر و عاشقتر به رشتهای که بسیار دوستش دارم؛ چشمپزشکی.