به بهانه فرارسیدن ۲۰ مهرماه، روز "حافظ"
امروز را بهنام حافظ نامگذاری کردهاند؛ روزی برای بزرگداشت خواجه شمسالدین حافظ شیرازی، شاعر بزرگ ایرانی که قرنهاست در دل و جان هموطنان و بسیاری از اهل ادب جهان مأوا گرفته و دیوانش در کتابخانه یا طاقچهخانه هر ایرانی قرب و منزلتی ویژه دارد.
به بیان دیگر میتوان گفت دیوان حافظ جزئی از زندگی ما ایرانیان شده و در فرهنگمان جایگاهی خاص دارد. در مناسبتهای مختلف اشعارش را میخوانیم و به آن تفألی میزنیم و هر بیتاش برایمان تفسیری از زندگی، امید، عشق و عرفان است.
حافظ در اشعارش توجه ویژهای به "چشم" به عنوان نمادی از دید و بصیرت و نور و روشنایی دارد.
به بهانه روز حافظ نگاهی داریم به نقش "چشم" در اشعار این شاعر بزرگ ایرانی که برای همکاران چشمپزشک جایگاهی خاص و جذابیتی ویژه دارد.
*
در برخی اشعار حافظ "چشم" نماد عشق به معشوق است. آنجا که میسراید:
رواق منظر چشم من آشیانه توست/ کرم نما وفرود آی که خانه خانه توست
در این غزل حضرت حافظ تصویر چشم معشوق را به عنوان رواق یا ایوان خانهای تشبیه میکند که مأوای معشوق است و از او میخواهد که با کرم و مهربانی قدم بر چشماش بگذارد و در این منزل اقامت گزیند. این غزل نمایانگر دلدادگی و ستایش زیبایی معشوق است.
در غزلی دیگر "چشم" با مفاهیمی چون نور، دیدن حقیقت و زیبایی معشوق گره خورده است. حافظ چشم معشوق را به نرگس و زیبایی و جذابیت تشبیه میکند و گاهی آن را «نور چشم» خود مینامد که به معنای روشنایی دل و معرفت و توانایی دیدن حقایق است.
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم/ دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
در این غزل حافظ از نبود معشوق و دوری رخ او سخن میگوید و بیان میکند که بدون مهر و روی معشوق، چشم او بینور است.
غزلی که حسرت فراق، اشک و رنج عاشق را به تصویر میکشد و به موضوع صبر در هجران میپردازد.
در برخی اشعار حافظ «نور چشم» و «نور شراب» مفاهیمی هستند که به نور قلب و توان روشنبینی اشاره دارند؛ نوری که موجب دیدن حقایق به گونهای متفاوت میشود.حافظ معتقد است چشم، نه فقط عضو دیدن ظاهری، بلکه دریچهای به جهان درونی و رازهای هستی است.
در ابیاتی دیگر چشم و ابروی معشوق به عنوان عامل فتنهانگیزی و حتی جادوگری معرفی شده:
مرا چشمی است خونافشان ز دست آن کمانابرو/جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
این نمونهها گویای آن است که "چشم"در شعر حافظ مفهومی فراتر از دیدن معمولی و جایگاهی عاشقانه، رازآلود و درونی دارد.
اشعار حافظ شیرازی که در آنها کلمه "چشم" به کار رفته فراوان است و شاعر از چشم به عنوان نماد زیبایی، معشوق و حتی بصیرت و دیدن حقایق نیز استفاده کرده است. در برخی از اشعار او، چشم یار به نرگس تشبیه شده و همچنین او معشوق را "نور چشم" میداند.
از من جدا مشو که توأم نور دیدهای/ آرام ِجان و مونس ِقلب ِ رمیدهای
همزمان با روز حافظ، یاد این شاعر پرآوازه ایرانی را گرامی میداریم و همکاران چشمپزشک را به خواندن ابیاتی از او میهمان میکنیم که در سرایش آنها از کلمه "چشم" استفاده کرده است.
۱۰ بیت حافظ با واژه «چشم»
■ مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو/جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
■ اگرچه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری/ به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمانابرو
■ ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است/ ببین که در طلبت حالِ مردمان چون است
■ ای نور چشم من سخنی هست گوش کن / چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
■ رواق منظر چشم من آشیانه توست / کرم نما و فرود آی که خانه خانه توست
■ چشمم ز غمت به هر عقیقی که بسفت/ برچهره هزار گل ز رازم بشکفت
■ از من جدا مشو که توأم نور دیدهای / آرام جان و مونس ِقلب ِ رمیدهای
■ ز گریه مردمِ چشمم غرق در خون است/ ببین که در طلبت حال مردمان چون تست
■ ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم/کمین از گوشهای کرده است و تیر اندر کمان دارد
■ چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانانست/ مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی